روحانیت مردمی و اخلاق اجتماعی؛ رسالت الگوی زیستن

به گزارش رسانه مرام، سعید کریمی؛ طلبه سطح چهار حوزه و دانشجوی دکتری اخلاق، طی یادداشتی به بررسی رسالت الگوی زیستن روحانیت و اخلاق اجتماعی آنان پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:

روحانیت، میراث‌دار خط نبوت و امامت است و از این‌رو جایگاه او در جامعه تنها یک جایگاه علمی یا آموزشی نیست، بلکه جایگاهی رسالتی و الگویی است. روحانی، در نگاه مردم، ترجمان دین و نماینده‌ی عملی آموزه‌های قرآن و عترت است. از همین‌جاست که وظیفه‌ی اخلاقی و اجتماعی او، صرفاً در گفتار و تعلیم خلاصه نمی‌شود، بلکه در نوع زیست، رفتار، و نحوه‌ی حضورش در میان مردم معنا می‌یابد.

مردمی بودن روحانیت، نه یک شعار اجتماعی، بلکه جوهره‌ی اصیل رسالت دینی اوست؛ چراکه پیامبران و امامان علیهم‌السلام خود در میان مردم می‌زیستند، با آنان هم‌درد و هم‌راه بودند، و هیچ‌گاه میان خود و جامعه فاصله نمی‌انداختند.

در کتاب «منیه‌المرید» شهید ثانی نکته‌ی ظریفی در این زمینه بیان می‌کند. او می‌گوید مردم معمولاً یک گام از روحانی و عالم خود عقب‌ترند؛ اگر روحانیت به واجبات مشغول باشد، مردم در حد مستحبات خواهند بود، و اگر او در مرتبه‌ی مستحبات قرار گیرد، مردم در مرز مباحات خواهند ایستاد. این سخن، عمق تأثیر رفتار روحانی بر جامعه را نشان می‌دهد.

به بیان دیگر، سطح دینداری مردم در بسیاری از موارد انعکاس سطح دینداری و تقوای علمای آنان است. از این‌رو، هر چه روحانیت در مراتب اخلاقی و معنوی بالاتر باشد، جامعه نیز به تبع او تعالی می‌یابد. این قاعده، نوعی «قاعده‌ی سرریز اخلاقی» است که شهید ثانی به‌زیبایی آن را ترسیم کرده است. بنابراین، لازم است روحانیت همواره خود را در بالاترین مرتبه‌ی اخلاقی و معرفتی حفظ کند تا در نگاه مردم، نماد و الگوی عملی فضیلت باشد.

یکی از ارکان اصلی اخلاق اجتماعی روحانیت، الگو بودن از طریق عمل است. در روایتی داریم که «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ» می‌فرماید که مردم را با غیر زبان‌هایتان (یعنی با عمل و رفتار خود) به سوی خیر دعوت کنید. همچنین در روایتی آمده است که«كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً» «دعوت‌کننده‌ی مردم به سوی خود باشید، اما نه با زبان‌هایتان (بلکه با رفتار و کردار خود)، زینت (و مایه‌ی افتخار) ما باشید و مایه‌ی ننگ ما نباشید.» همچنین در آیه‌ی قرآن آمده است: «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ؟» (چرا چیزی می‌گویید که خود بدان عمل نمی‌کنید؟). این دو روایت و آیه، اساس تبلیغ عملی و اخلاق رفتاری روحانیت را تشکیل می‌دهند. روحانی زمانی مؤثر است که مردم در چهره‌ی او صداقت، در رفتار او تقوا، و در زندگی او سادگی و معنویت را ببینند. چنین روحانی نیازی به تبلیغ زبانی فراوان ندارد، زیرا «دو صد گفته چون نیم کردار نیست». کردار نیک و زیستِ صادقانه‌ی او خود بهترین موعظه است.

در این میان، ساده‌زیستی یکی از شاخصه‌های مهم مردمی بودن و اخلاق اجتماعی روحانیت است. روحانیت اگر در کنار مردم و با مردم زندگی کند، اگر درد معیشت و مشکلات آنان را لمس نماید، پیوندی عمیق میان دین و جامعه برقرار می‌شود. در مقابل، هرگاه فاصله‌ای طبقاتی یا رفتاری میان روحانی و مردم ایجاد شود، احساس اعتماد و صمیمیت فرو می‌ریزد. امامان معصوم علیهم‌السلام در نهایت سادگی می‌زیستند، در کنار مردم غذا می‌خوردند و در غم و شادی آنان شریک بودند. همین همدلی و هم‌زیستی بود که آنان را محبوب دل‌ها می‌کرد. بنابراین، ساده‌زیستی نه تنها فضیلت اخلاقی، بلکه راهی عملی برای احیای پیوند میان روحانیت و مردم است.

روحانیت مردمی باید در میدان عمل حضور داشته باشد؛ در حل مشکلات اجتماعی، در همراهی با محرومان، در یاری مظلومان، و در خدمت به نیازمندان. مردمی بودن به معنای در میان مردم بودن است، نه صرفاً سخن گفتن از مردم. وقتی مردم ببینند روحانی در کنار آنان، نه در فراز و بر فراز آنان است، ایمان و محبتشان نسبت به دین افزون می‌شود. روحانیت اگر در بحران‌ها و دشواری‌ها پیش‌قدم باشد، در دل مردم جا باز می‌کند و تبلیغش تأثیرگذارتر از هر سخنرانی و کتابی خواهد بود.

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.